کد خبر: ۴۳۸۷۸۱
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۵

نقشه راه توافق هسته‌ای جدید

نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بسیار مهم است و هر توافقی در آینده که تحریم‌ها را برطرف کند و مقرراتی برای برنامه هسته‌ای ایران تعیین کند، نیازمند اطلاعات بنیادینی است که توسط آژانس ارائه می‌شود. این اطلاعات شامل این است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران چیست و مواد هسته‌ای ایران چقدر است و در کجا قرار دارد

نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بسیار مهم است و هر توافقی در آینده که تحریم‌ها را برطرف کند و مقرراتی برای برنامه هسته‌ای ایران تعیین کند، نیازمند اطلاعات بنیادینی است که توسط آژانس ارائه می‌شود. این اطلاعات شامل این است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران چیست و مواد هسته‌ای ایران چقدر است و در کجا قرار دارد

۲۵ خردادماه امسال قرار بود دور ششم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط برگزار شود. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور خاورمیانه از ۵ دور مذاکره پیشین اظهار رضایت کرده و این مذاکرات را جدی و مثبت ارزیابی کرده‌بودند اما آغاز حملات رژیم اسرائیل به ایران دو روز قبل از انجام این مذاکرات، عملاً مذاکرات ایران و آمریکا را در محاق فرو برد. 

به گزارش هم میهن، داریل کیمبال، مدیر اجرایی انجمن کنترل تسلیحات، تاکید دارد که هر حمله‌ای به تاسیسات هسته‌ای کشور دیگر غیرقانونی و نقض حقوق بین‌الملل است و البته حمله به تاسیسات ایران به این دلیل که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشت، اقدامی خطرناک‌تر محسوب می‌شد. با این حال این کارشناس‌عدم اشاعه هسته‌ای معتقد است که در صورت وجود اراده و انعطاف از سوی طرف‌ها همچنان راهی برای رسیدن به یک توافق هسته‌ای میان ایران و غرب وجود دارد. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی  داریل جی. کیمبال، مدیر اجرایی انجمن کنترل تسلیحات (Arms Control Association) مطالعه می‌کنید. 

مقام‌های جمهوری اسلامی ایران حمله به تاسیسات هسته‌ای فعال ایران را اقدامی «بی‌سابقه» در تاریخ جنگ‌ها توصیف کرده‌اند. به اعتقاد شما این نظر تا چه اندازه درست است و حمله به تاسیسات هسته‌ای فعال از لحاظ حقوقی چه وضعیتی دارد و چه تاثیری بر نظام ایمنی هسته‌ای بر جا می‌گذارد؟ 

هیچ تردیدی وجود ندارد که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اقدامی بی‌سابقه در تاریخ معاصر بود. اقدام به حمله به هر تاسیسات هسته‌ای غیرقانونی است. این حمله به‌طور خاص یک نقض فاحش و خطرناک بود چراکه به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام شد که در غنی‌سازی اورانیوم نقش داشتند و تحت نظارت پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشتند. 

علاوه بر این منشور ملل متحد حملاتی را که در راستای دفاع از خود نباشند، منع می‌کند. بر اساس ارزیابی ما، حمله اسرائیل به ایران و بمباران آمریکا اقدامی در دفاع از خود نبود. البته برنامه هسته‌ای ایران ریسک اشاعه دارد، چراکه مواد غنی‌شده ایران می‌توانست به سطح تسلیحاتی غنی شود و به تسلیحات تبدیل شود، اما این موضوع در آن زمان یک تهدید فوری برای آمریکا یا اسرائیل نبود. به همه دلایلی که گفته‌شد به نظر من این حملات یک اشتباه و یک عقب‌گرد بود و باعث شد چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد نیاز است، یعنی مذاکرات بین ایران و ایالات متحده، ایران و کشورهای اروپایی را پیچیده‌تر کند و البته روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را نیز پیچیده‌تر کرد. 

رابطه ایران با آژانس به این دلیل ضروری بود که می‌توانست به دنیا تضمین بدهد که برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز باقی می‌ماند. علاوه بر این معتقدم که ایران باید چنین اطمینانی را ارائه بدهد که برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز باقی می‌ماند. من فکر می‌کنم در نتیجه تصمیم‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای انجام این حملات، در شرایط غیرمطمئن‌تری قرار داریم. 

مقام‌های ایرانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و غرب را به دلیل محکوم نکردن این حملات مورد انتقاد قرار می‌دهند. ما قبلاً مشاهده کرده‌بودیم که وقتی جنگ اوکراین به اطراف نیروگاه هسته‌ای زاپروژیا در اوکراین کشیده‌شد، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شخصاً به منطقه سفر کرد و با شدیدترین ادبیات حملات احتمالی به آن منطقه را محکوم کرد اما در پرونده حملات به تاسیسات هسته‌ای ایران ما چنین شکلی از محکومیت‌ها و واکنش‌ها را مشاهده نکردیم. فکر می‌کنید چرا چنین تفاوت‌هایی وجود دارد؟ 

درست است که آقای گروسی تصرف تاسیسات در حال فعالیت انرژی هسته‌ای اوکراین را محکوم کرد و در گزارش‌اش به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت بار دیگر تاکید کرد که حمله به هر تاسیسات هسته‌ای غیرقانونی است، من فکر می‌کنم که نباید نارضایتی از این موضوع را به آقای گروسی منتسب کرد. او کسی نبود که دستور حملات نظامی را داد. کار او این است که با همه طرف‌ها همکاری کند. در اوکراین او موظف بود که هم با اوکراین و هم با روسیه همکاری کند، در نتیجه مجبور است که از ادبیات متوازن و متعادل استفاده کند. در مورد برنامه هسته‌ای ایران، او باید به شورای حکام آژانس گزارش بدهد که ده‌ها کشور در آن عضو هستند و در عین حال باید به ایران هم گزارش بدهد. در نتیجه او باید روابط همکارانه‌ای با همه این طرف‌ها حفظ کند. 

من فکر می‌کنم که برای انتقاد از اقدام‌هایی که قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند یا صلح و امنیت را به خطر می‌اندازد، صحیح‌تر این باشد که به اقدام‌ها و تصمیم‌های دولت‌های مستقل توجه کنیم. 

یک نکته که می‌خواهم اشاره کنم این است که تاسیسات غنی‌سازی و تبدیل در ایران، راکتورهای فعال هسته‌ای محسوب نمی‌شوند. این مسئله با پرونده راکتور هسته‌ای زاپروژیا متفاوت است که یک راکتور اتمی فعال بود و حمله به آن احتمال فاجعه بسیار بزرگ‌تر هسته‌ای بر جا می‌گذاشت و ضروری بود که اطراف آن الزامات ایمنی حفظ شود. 

به هر حال به نظر من مهم است که نباید به خاطر اقداماتی که توسط اسرائیل و آمریکا انجام شده‌است، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را نکوهش کرد. 

به نظر شما در مجموع اثر این حملات بر نظام‌عدم اشاعه هسته‌ای چیست؟ به هر حال ممکن است در این حملات بخشی از مواد غنی‌سازی یا ابزارهای ایران آسیب دیده‌باشد یا مفقود شده‌باشد. 

دیدگاه سازمان ما، یعنی انجمن کنترل تسلیحات این است که سال‌ها تجربه تاریخ‌عدم اشاعه هسته‌ای نشان می‌دهد که اثرگذارترین مسیر برای جلوگیری از اشاعه بیشتر تسلیحات هسته‌ای و فناوری‌های حساس هسته‌ای از طریق دیپلماسی، از طریق احترام به پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و از طریق تلاش‌های کشورهای دارای سلاح هسته‌ای برای اجتناب از مسابقه تسلیحاتی بیشتر و حرکت به سمت دنیای بدون سلاح هسته‌ای می‌گذرد. در نتیجه اینکه اثربلندمدت این حملات چیست، مسئله‌ای است که باید منتظر باشیم و با تحولات آینده ارزیابی کنیم. عوامل اثرگذار در این موضوع تصمیم‌های رهبران منطقه از جمله ایران و تصمیم‌های ایالات متحده و مردم کشورهای ما هستند. 

به نظر من همه این موضوع را فهمیده‌اند و به نظر من حتی دونالد ترامپ و همچنین رئیس‌جمهور ایران و رهبر معظم ایران هم متوجه هستند که بهترین راه برای حل و فصل بن‌بست موجود در فعالیت‌های حساس هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی ممکن است. متاسفانه ایالات متحده و به طور اخص دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده به توافق ۲۰۱۵ برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) احترام نگذاشت و از آن خارج شد. به نظرم ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش به تدریج متوجه شد که یک توافق دیپلماتیک، مسیر بهتری است. من فکر می‌کنم که او همچنان متوجه این موضوع هست، اما در پی این حملات دیگر کمتر تمایل دارد و احساس فوریت می‌کند. دلیلش این است که به اعتقاد من یک باور غلط دارد که حملاتی که دستورش را داد، توانمندی‌های هسته‌ای ایران را کاملاً نابود کرد. خوب یا بد، این اتفاق رخ نداده‌است. 

دولت ایران همچنان همه یا مقداری از آن اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی که حدود ۴۰۸ کیلوگرم بود در اختیار دارد و حتی اگر نطنز و فردو به شدت آسیب دیده‌باشند، همچنان توانمندی ساخت سانتریفیوژهای جدید دارد. تحریم‌ها همچنان پابرجا هستند و می‌دانیم که سه قدرت اروپایی گفته‌اند که اگر ایران به بازرسان آژانس اجازه ندهد که به کشور بازگردند به دنبال بازگشت قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت علیه ایران هستند. 

با این اوصاف من معتقدم که اثر این حملات بر تلاش‌های چنددهه‌ای‌عدم اشاعه با توجه به تصمیم‌هایی که در چند هفته آینده گرفته می‌شود و این تصمیم‌ها بسیار اهمیت دارند، مشهود خواهد بود. من معتقدم که همه باید درک کنند که دیپلماسی بهترین گزینه است، نقش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بسیار مهم است و هر توافقی در آینده که تحریم‌ها را برطرف کند و مقرراتی برای برنامه هسته‌ای ایران تعیین کند، نیازمند اطلاعات بنیادینی است که توسط آژانس ارائه می‌شود. این اطلاعات شامل این است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران چیست و مواد هسته‌ای ایران چقدر است و در کجا قرار دارد. 

در عین حال ضروری است که همه طرف‌ها از تهدیدها اجتناب کنند. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، در شرایطی که ایران با آژانس همکاری می‌کند تا این اطلاعات بنیادین به دست بیاید، باید از حملات و اقدامات تروریستی بیشتر جلوگیری کنند. نهایتاً نیاز به یک نوع توافق وجود دارد، می‌توانیم در مورد اینکه این توافق چه شکلی دارد بیشتر صحبت کنیم، اما آینده نظام‌عدم اشاعه که در چارچوب منافع همه ملت‌ها است و اینکه این حملات چگونه بر این نظام تاثیر می‌گذارد، کاملاً به تصمیم‌هایی که در طول چند هفته آینده گرفته می‌شود، بستگی دارد. 

اصلی‌ترین نقطه اختلاف میان ایران و غرب، مسئله غنی‌سازی است. ایران تاکید دارد که قصد دارد توانمندی غنی‌سازی را در خاک خود حفظ کند و ایالات متحده و متحدانش تاکید می‌کنند که اجازه نمی‌دهند این اتفاق رخ دهد. فکر می‌کنید آیا شاهد انعطافی در هر یک از طرفین برای حل این مسئله باشیم؟ 

انعطاف در هر دو طرف ضروری است. من موافقم که مسئله کلیدی غنی‌سازی است. دو موضوع را مورد اشاره قرار می‌دهم که معتقدم مخاطبان شما باید به آن توجه کنند. ماده ۴ پیمان‌عدم اشاعه هسته‌ای ۱۹۶۸ (NPT) استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را برای همه کشورهای جهان از جمله کشورهایی که هسته‌ای نیستند، تضمین می‌کند. این ماده پیمان به صورت مشخص اشاره نمی‌کند که حق غنی‌سازی اورانیوم را تضمین می‌کند.

در ماده ۳ این پیمان هم آمده‌است که همه کشورهای غیرهسته‌ای جهان باید با پادمان‌های آژانس انرژی اتمی همکاری کنند تا تضمین شود که فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای برای ساخت سلاح هسته‌ای مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. من باور دارم در این چارچوب جا برای مصالحه وجود دارد. 

در گذشته شاهد چنین مصالحه‌ای بودیم، برای مثال برجام این موضوع را به رسمیت شناخت که ایران تحت پیمان‌عدم اشاعه (NPT) حق غنی‌سازی اورانیوم دارد تا از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای استفاده کند. اما به دلیل سابقه ایران و نگرانی‌هایی که در مورد مطالعات و پژوهش‌های [ادعایی] ایران در مورد ساخت سلاح هسته‌ای پیش از سال ۲۰۰۳ وجود داشت، هر دو طرف توافق کردند که محدودیت‌هایی برای برنامه غنی‌سازی ایران قائل شوند و آن را زیر نظر پادمان‌های سختگیرانه‌تر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دهند تا اطمینان جامعه بین‌المللی بهبود پیدا کند. من فکر می‌کنم که در آینده شکل متفاوتی از همین مصالحه امکان‌پذیر است. چیزی که ما در انجمن کنترل تسلیحات پیشنهاد داده‌ایم، این است که یکی از راه‌های حل مسئله این است که ایران برای مدت مشخصی غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کند تا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران بازگردد و اطلاعات بنیادین در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران، محل قرار گرفتن مواد هسته‌ای غنی‌شده و مراکز تولید سانتریفیوژ را تکمیل کند. 

همزمان ایالات متحده و سه قدرت اروپایی تضمین کنند که در دورانی که ایران با آژانس همکاری می‌کند، دیگر هیچ تهدید، اقدام نظامی و اقدام تروریستی بیشتر علیه ایران وجود نخواهد داشت. همانطور که عرض کردم چنین اقداماتی در هر صورت غیرقانونی است. برای یک راهکار درازمدت‌تر به نظر من برای ایران مناسب است که بپذیرد دستاوردهای علمی‌اش در توسعه فناوری غنی‌سازی اورانیوم، قابل حفظ هستند و می‌تواند انرژی هسته‌ای و فناوری هسته‌ای را برای مثال برای توسعه ایزوتوپ‌های هسته‌ای قابل استفاده در درمان سرطان، که بسیار مهم هستند و من شخصاً خودم هم از منافع آن بهره‌مند شده‌ام و ارزش آن را می‌دانم، حفظ کند. 

البته این قابلیت‌ها باید در چارچوب نیازهای واقعی ایران باشد و در حال حاضر ایران نیاز مشخصی به غنی‌سازی اورانیوم برای تولید سوخت هسته‌ای برای تولید انرژی ندارد. من همچنین فکر می‌کنم که برای ایران و همسایگانش، به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، مفید باشد که رویکردهای همکاری و چندجانبه را برای ایجاد ساز و کار تولید مشترک سوخت هسته‌ای برای انرژی هسته‌ای دنبال کنند. رویکردهای مختلفی وجود دارد که مثلاً اجازه می‌دهد یک کشور توانمندی تولید سانتریفیوژها را داشته‌باشد، یک کشور دیگر میزبان تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم باشد و یک کشور دیگر موادی را تولید کند که قابل استفاده در راکتورهای هسته‌ای هستند. 

این رویکرد اجازه می‌دهد توانمندی‌ها در کشورهای مختلف پخش شود تا تضمین شود که هیچ‌یک از این کشورها به تنهایی توانایی تولید تمامی عناصری را که برای تولید تسلیحات هسته‌ای مورد نیاز است، نداشته‌باشند. من فکر می‌کنم امکان راهکارهای چندجانبه‌ای وجود دارد که می‌تواند زمینه یک راهکار بلندمدت را ایجاد کند. چنین راهکارهایی هم به ایران اجازه می‌دهد که حق انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را حفظ کند و هم دستاوردهای علمی‌اش در حوزه فناوری هسته‌ای را حفظ کند و همزمان به جهان و منطقه اطمینان دهد که علاوه بر اسرائیل دیگر هیچ کشور دیگری دارای تسلیحات هسته‌ای نخواهد شد. 

بسیاری در ایران، نه‌تنها مقام‌ها و عوامل حکومت، بلکه در میان افکار عمومی تصور می‌کنند که در موضوع هسته‌ای با ایران به شکل تبعیض‌آمیزی برخورد می‌شود. در نیم قرن گذشته چندین کشور بدون اینکه به عضویت پیمان‌عدم اشاعه درآیند، به سلاح هسته‌ای دست پیدا کرده‌اند و حتی کسری از فشار و تحریم و اقدام‌های نظامی که علیه ایران شده‌است، تحمل نکرده‌اند. در حالی که ایران همواره اعلام کرده‌است که قصدی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای ندارد و همچنین تحت قوی‌ترین و سختگیرانه‌ترین نظارت‌ها و بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد. فکر می‌کنید دلیل این امر چیست؟ آیا واقعاً رویکرد تبعیض‌آمیزی نسبت به ایران وجود دارد؟ 

نخست اینکه نباید برای کسی غافل‌گیرکننده باشد که بگوییم نظام بین‌الملل در همه زمینه‌ها منصفانه و متوازن نیست. دوم اینکه واکنش‌های آمریکا و اروپا به ایران در طول ۴۰ تا ۵۰ سال گذشته ناشی از برآیند روابط نظام انقلابی ایران و غرب بوده‌است. این رابطه در بهترین حالت در طول دهه‌های گذشته غیردوستانه بوده‌است.

در نتیجه این روابط من فکر می‌کنم در غرب نسبت به دسترسی ایران به فناوری‌های حساس هسته‌ای حساسیت بیشتری ایجاد شده‌است. اینها فناوری‌هایی هستند که از آن‌ها می‌توان برای تولید سلاح هسته‌ای استفاده کرد. البته ایران هم [ادعا می‌شود که] در گذشته فعالیت‌هایی در زمینه پژوهش‌های طراحی و تولید سلاح هسته‌ای داشته‌است و هنوز کاملاً پاسخ به سوال‌ها را در مورد فعالیت‌های گذشته نداده‌است. 

در نتیجه نگرانی و شک در غرب وجود دارد. این یک واقعیت است. من معتقدم که واکنش ایالات متحده، اروپا و برخی کشورهای دیگر به برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای هند و پاکستان و از همه مهم‌تر اسرائیل، بسیار ضعیف‌تر بوده‌است. به اعتقاد من این واکنش ضعیف و کم‌اثر به هیچ وجه عاقلانه نبود. من و موسسه تحت مدیریتم برای مثال نسبت به امضای توافق همکاری هسته‌ای صلح آمریکا میان ایالات متحده آمریکا و هند که حدود ۱۵ سال پیش امضا شد، منتقد بودیم. از لقبی که به خاطر انتقاداتم گرفتم خیلی خوشم می‌آید، به من گفتند «آیت‌الله‌عدم اشاعه» که البته هدف‌شان توهین به من بود، اما از نظر من این یک تحسین بود. 

من موافقم که واکنش‌های متفاوتی وجود دارد و این تفاوت گذاشتن به هیچ وجه کارایی ندارد. اما همانگونه که پدران و مادران ما از بچگی به ما یاد داده‌اند اینکه یک اشتباه را دو جا انجام دهیم، باعث نمی‌شود که کارمان درست باشد. ایالات متحده در مورد برنامه هسته‌ای هند و پاکستان، زیرسبیلی رد کرد و اساساً برنامه هسته‌ای اسرائیل را مورد توجه قرار نداد. اما معنایش این نیست که دیگر کشورها باید این گزینه را داشته‌باشند که قوانین را زیر پا بگذارند. 

به نظر من نگاه ما باید رو به جلو باشد و به فکر راه‌حلی برای مشکلاتی باشیم که امروز با آن مواجهیم. به نظرم برای رهبران و افکار عمومی در ایران مهم این است که با دقت روی این موضوع فکر کنند که برنامه هسته‌ای به شکلی که اکنون وجود دارد می‌تواند منافع بلندمدت ایران را تامین کند یا نه و اینکه ایران چگونه می‌تواند برای تامین امنیت کشور و منافع مردم، خودش را تطبیق دهد و مصالحه کند. خلاصه‌اش اینکه قطعاً تفاوت‌های عمده‌ای میان روش‌های برخورد با پرونده‌های‌عدم اشاعه وجود داشته‌است، اما واقعیت این است که وضعیت پرونده هسته‌ای ایران و جامعه جهانی، در حال حاضر همین است که می‌بینیم. 

فکر می‌کنید اگر توافقی به دست نیاید و ایران نهایتاً از پیمان‌عدم اشاعه خارج شود، اثر چنین اقدامی بر نظام‌عدم اشاعه در منطقه و جهان چه خواهد بود؟ 

نخست باید بگویم که خروج از پیمان‌عدم اشاعه (NPT) هیچ منفعتی برای ایران ندارد. به اعتقاد من چنین اقدامی این پیام را به بخش بزرگی از جهان ارسال خواهد کرد که رهبر معظم ایران نظرش را در مورد ساخت سلاح هسته‌ای تغییر داده‌است و نقض فتوایی است که در مورد منع سلاح‌های هسته‌ای وجود داشت. این اقدام در عین حال قدرت عناصری را در آمریکا، اسرائیل و دیگر نقاط جهان که معتقدند از هر اقدامی برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران باید استفاده کرد، بیشتر خواهد کرد. این اقدام به شدت تنش‌ها را افزایش خواهد داد و به شکل اساسی زمان موجود برای دیپلماسی و حل و فصل مسئله را کاهش خواهد داد. 

در عین حال باید اشاره کنم که از دیدگاه من در اختیار داشتن تسلیحات هسته‌ای برای ایران و یا هر کشور دیگر، امنیت را بهبود نمی‌دهد، بلکه باعث افزایش مخاطرات علیه آن کشور می‌شود. برای مثال اسرائیل را ببینید. اسرائیل از اواخر دهه ۱۹۶۰ تسلیحات هسته‌ای در اختیار دارد، اما همچنان نگرانی‌های امنیتی اسرائیل با در اختیار داشتن تسلیحات هسته‌ای کاهش پیدا نکرده‌است. 

اشغال سرزمین‌های فلسطینی یک منبع مزمن تنش برای اسرائیل ایجاد کرده‌است که تنها از طریق مصالحه و راهکار دودولتی قابل حل و فصل است. اختلاف‌های اسرائیل با کشورهای پیرامونی‌اش از جمله ایران با سلاح هسته‌ای قابل حل و فصل نیست، چراکه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای واکنش اجماعی بین‌المللی را بر می‌انگیزد و نمی‌تواند مسائل زیربنایی را حل کند.

به همین دلیل من تصور می‌کنم که در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای برای ایران باعث تحریک خصومت و حملات بیشتر می‌شود و بیش از پیش ایران را از جامعه جهانی منزوی می‌کند که بسیاری قبول دارند چنین مسئله‌ای منافع بلندمدت هیچ کشوری را از جمله ایران تامین نمی‌کند. همه اینها را گفتم که تاکید کنم خروج از NPT تنش‌ها را افزایش می‌دهد و حل این مسئله را از اینکه هست، بسیار سخت‌تر خواهد کرد. 

فکر می‌کنید با نگاهی به مجموعه شرایطی که در آن قرار داریم آیا بختی برای یک توافق و مسیری برای رسیدن به یک معامله وجود دارد؟ 

من فکر می‌کنم که همچنان مسیری به سمت توافق وجود دارد. در طول روزهای اخیر برخی نتایج نسبتاً به دردبخور از گفت‌وگوهای اخیر آقای عراقچی و همتایانش را از آلمان، فرانسه و بریتانیا دیده‌ایم. سه قدرت اروپایی این سیگنال را داده‌اند که آمادگی دارند تلاش‌های‌شان برای بازگشت فوری (اسنپ‌بک) تحریم‌های بین‌المللی را تحت قطعنامه ۲۲۳۱ در صورت همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تعویق بیاندازند. 

به نظرم برای رسیدن به چنین توافقی، مهم است که سه قدرت اروپایی به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا فشار بیاورند که تهدید نسبت به اقدامات نظامی بیشتر را علیه ایران متوقف کند. او در همین روزهای اخیر این تهدید را تکرار کرده‌است. سه قدرت اروپایی و دونالد ترامپ باید به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل اطلاع دهند که مادامی که ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری می‌کند، حملات بیشتر علیه ایران نباید اتفاق بیفتد. چنین اقداماتی زمان بیشتری به مذاکرات می‌دهد. 

اما دو طرف در مورد چه چیزی باید مذاکره کنند؟ به اعتقاد من همانگونه که گفتم ضروری است که بازرسان به ایران بازگردند تا اطلاعات بنیادین آژانس دوباره شکل بگیرد. آمریکا و اسرائیل باید تضمین بدهند که در حین اجرای این برنامه هیچ حمله دیگری انجام نمی‌شود. ایران تا اطلاع ثانوی عملیات غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کند. در هر صورت نطنز و فردو در حال حاضر غیرقابل بهره‌برداری هستند و در نتیجه ادامه غنی‌سازی فعلاً اساساً گزینه جاری نیست، آنگونه که ما در آمریکا می‌گوییم برای رهبران هوشمندانه این است که از لیمو آب لیمو درست کنند [آب ریخته را نذر امام‌زاده کنند] و اعلام کنند که به صورت موقت غنی‌سازی را متوقف می‌کنند. 

سه قدرت اروپایی و آمریکا باید این را رسماً بپذیرند که ایران مطابق ماده ۴ پیمان‌عدم اشاعه (NPT) حق استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دارد و اعلام کنند که ایران در آینده می‌تواند در چارچوب یک کنسرسیوم منطقه‌ای با دیگر کشورهای خلیج فارس فعالیت‌های محدود غنی‌سازی، برای تولید سوخت هسته‌ای و هر نیاز هسته‌ای که در آینده پیش بیاید داشته‌باشد.

در نتیجه من فکر می‌کنم که راهی برای رسیدن به یک توافق وجود دارد که بتواند تنش‌ها را کاهش دهد. البته اگر ایران توافق کند که چنین کارهایی را انجام دهد، آنگاه واجب است که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها تحریم‌های ملی را که علیه ایران وضع کرده‌اند برطرف کنند. این تحریم‌ها باعث شده‌است که ایران نتواند به راحتی در تجارت جهانی مشارکت کند و زندگی را برای شهروندان عادی ایرانی مشکل‌تر کرده‌است.