کد خبر: ۴۳۶۶۴۶
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۳۷

آیا قبل از سفر ترامپ به ریاض، توافق هسته‌ای با ایران نهایی خواهد شد؟

با نزدیک شدن به ضرب‌الاجل اعلامی ترامپ برای توافق هسته‌ای جدید با ایران، مذاکرات در شرایطی پیچیده و پرابهام ادامه دارد؛ از اختلافات بر سر مدل لیبی تا نقش‌آفرینی غافلگیرکننده عربستان در حمایت از دیپلماسی. با وجود پیشرفت فنی، گره‌های سیاسی همچنان باقی است و در نبود تخصص کافی در تیم آمریکایی، آژانس انرژی اتمی به محور اعتمادسازی تبدیل شده است.

با نزدیک شدن به ضرب‌الاجل اعلامی ترامپ برای توافق هسته‌ای جدید با ایران، مذاکرات در شرایطی پیچیده و پرابهام ادامه دارد؛ از اختلافات بر سر مدل لیبی تا نقش‌آفرینی غافلگیرکننده عربستان در حمایت از دیپلماسی. با وجود پیشرفت فنی، گره‌های سیاسی همچنان باقی است و در نبود تخصص کافی در تیم آمریکایی، آژانس انرژی اتمی به محور اعتمادسازی تبدیل شده است.
آیا قبل از سفر ترامپ به ریاض، توافق هسته‌ای با ایران نهایی خواهد شد؟فرارو– زوی بارل تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در روزنامه هاآرتص

 به نقل از روزنامه هاآرتص، زمان برای امضای توافق جدید هسته‌ای با ایران، مطابق جدول زمانی اعلام‌شده از سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به‌سرعت در حال پایان یافتن است. ترامپ روز ۷ مارس اعلام کرد که نامه‌ای به ایران ارسال کرده است. اما با توجه به این‌که این نامه تا ۱۲ مارس به تهران رسیده، این گمان تقویت شده که ضرب‌الاجل رسمی برای دستیابی به توافق، روز ۱۲ مه تعیین شده باشد؛ یعنی درست دو ماه بعد از دریافت نامه و تنها چند روز پیش از سفر برنامه‌ریزی‌شده دونالد ترامپ به عربستان سعودی.

پشت پرده تأخیر مذاکرات؛ دیپلماسی یا بازی با زمان؟
البته در دنیای دیپلماسی، ضرب‌الاجل‌ها بندرت قطعی و غیرقابل تغییرند. در شرایطی که گفت‌و‌گو‌های هسته‌ای میان ایران و ایالات متحده با سرعتی محسوس پیش می‌رود و هر دو طرف از «پیشرفت قابل‌توجه» سخن می‌گویند، تصور تمدید مهلت یا ایجاد یک «دوره تنفس» برای نهایی‌سازی توافق چندان دور از ذهن نیست. در همین راستا، بیانیه وزارت خارجه عمان در روز پنجشنبه مبنی بر تعویق نشست برنامه‌ریزی‌شده رم نشان می‌دهد جدول زمانی اعلام‌شده، بیش از آن‌چه تصور می‌شود انعطاف‌پذیر است.

-
با وجود اعلام آمادگی عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، برای تسریع روند نشست‌ها، هنوز روشن نیست چرا مذاکراتی که تاکنون با عباراتی، چون «سازنده» و حتی «بسیار خوب» توصیف شده‌اند، به تعویق افتاده‌اند. به‌نظر می‌رسد که «دلایل لجستیکی» عنوان‌شده، پوششی دیپلماتیک برای چالش‌های واقعی پشت صحنه باشد. آن‌چه اکنون در دستور کار گفت‌وگوهاست، پیچیده‌ترین و فنی‌ترین بخش مذاکرات است: مرحله‌ای حساس که طرفین باید بر سر محورهایی، چون سقف مجاز غنی‌سازی اورانیوم، نحوه انتقال مواد غنی‌شده مازاد به کشور ثالث، تعداد سانتریفیوژ‌های مجاز و غیرفعال‌سازی تجهیزات اضافه‌شده از سال ۲۰۱۹ به این سو، به توافق نهایی برسند.

در کنار مسائل فنی، محور‌های کلیدی دیگری نیز در دستور کار مذاکرات قرار دارد: از جمله سازوکار‌های نظارتی برای اجرای توافق، چارچوب زمان‌بندی و ترتیبات رفع تحریم‌ها و مهم‌تر از همه، تضمین‌هایی که ایران برای اطمینان از پایبندی آتی ایالات متحده به تعهداتش مطالبه می‌کند. این موضوعات پیش‌تر در سطح هیئت‌های کارشناسی بررسی شده‌اند و در جریان دیدار اخیر عباس عراقچی با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز مورد بحث قرار گرفتند. با این حال، گره اصلی مذاکرات همچنان بسته مانده و هنوز نشانه‌ای از توافق نهایی به چشم نمی‌خورد. 

اسرائیل خواهان مدل لیبی است، ترامپ مردد!
خواسته اسرائیل با پشتیبانی چهره‌هایی، چون مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده و مایک والتز، مشاور پیشین امنیت ملی که اکنون نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را بر عهده دارد، مطرح شده است. با این حال، دونالد ترامپ که تنها بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای تأکید کرده موضع نهایی خود راروشن نکرده است. در سوی مقابل، ایران در چارچوب تفاهمی اولیه با واشنگتن، پذیرفته مذاکرات را از سر بگیرد؛ با این پیش‌فرض که حتی در صورت پذیرش محدودیت‌هایی در زمینه غنی‌سازی، همچنان بتواند برنامه هسته‌ای خود را برای «اهداف صلح‌آمیز» ادامه دهد.

این ارزیابی بر پایه اظهارات منتسب به استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه و سایر بحران‌های جهانی شکل گرفته است؛ فردی که بنا بر گزارش‌ها گفته هدف اصلی رئیس‌جمهور از توافق، برپایی یک نظام نظارتی مؤثر برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای است. هرچند ویتکاف بعد‌ها در سخنانی محتاطانه‌تر تلاش کرد مواضع خود را تعدیل کند، اما ادامه حضور ایران در روند مذاکرات می‌تواند نشانه‌ای از آن باشد که آن‌چه نماینده ترامپ پشت در‌های بسته شنیده، این است که خواسته اصلی ایران برای حفظ امکان ادامه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز، همچنان از نظر واشنگتن قابل‌پذیرش باقی مانده است.

خالد بن سلمان در تهران؛ پیام عربستان: ما شریک جنگ نخواهیم بود
ایران تمایلی ندارد وارد توافقی شود که مبنای آن بر مفروضاتی سست و وابسته به خلق‌و‌خوی دونالد ترامپ استوار باشد؛ خصوصاً وقتی رئیس‌جمهور آمریکا از تهدید تهران در صورت امتناع از امضای توافق، عقب‌نشینی نمی‌کند. در چنین فضایی، ایران تلاش می‌کند با تکیه بر ابزار دیپلماتیک، سپری در برابر فشار‌های فزاینده بسازد.

دو شریک راهبردی تهران یعنی روسیه و چین، از جریان مذاکرات با ایالات متحده باخبرند، با این حال در چارچوب توافق‌های رسمی امضاشده با ایران، تعهد حقوقی برای حمایت نظامی از تهران در صورت حمله احتمالی وجود ندارد. در این میان، نقش کشور‌های عربی همسایه به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی به‌عنوان بازیگرانی که می‌توانند توازن قوا را در لحظه دگرگون کنند، بیش از پیش پررنگ شده است.

در ۱۷ آوریل، شاهزاده خالد بن سلمان آل سعود، وزیر دفاع عربستان و برادر ولیعهد و نخست‌وزیر محمد بن سلمان، در سفری تاریخی وارد تهران شد؛ سفری که با نامه‌ای از پادشاه سلمان همراه بود و بازتابی گسترده در منطقه داشت. حضور چنین چهره بلندپایه‌ای از خاندان سلطنتی سعودی در ایران، پس از دهه‌ها قطع ارتباط، بی‌سابقه بود و زمان‌بندی آن در آستانه دور دوم مذاکرات میان تهران و واشنگتن نشان می‌داد که این سفر به‌هیچ‌وجه اتفاقی نیست. شاهزاده خالد که در فضای سیاسی واشنگتن چهره‌ای آشناست، سابقه سفارت در آمریکا را در کارنامه دارد؛ دوره‌ای که با جنجال جهانی بر سر قتل جمال خاشقجی هم‌زمان شد.

مارکو روبیو، که اکنون سکان وزارت خارجه دولت ترامپ را در دست دارد، در مقطعی گفته بود محمد بن سلمان «کاملاً به یک گانگستر تبدیل شده» و روابط آمریکا و عربستان را به «مرحله‌ای غیرقابل دوام» کشانده است. با این حال، آن روابط نه‌تنها از هم نپاشید، بلکه طی سال‌های اخیر وارد مرحله‌ای تازه و بسیار گسترده‌تر شده است. شاهزاده خالد بن سلمان اکنون با مارکو روبیو و وزیر دفاع ایالات متحده، پیت هگست دیدار داشته و به مسئولیت پروژه‌ای عظیم به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای تأمین تسلیحات آمریکایی به عربستان منصوب شده است. او همچنین قرار است در صورت نهایی شدن توافق با دولت ترامپ، سکان برنامه هسته‌ای سعودی را نیز در دست گیرد.

سفر اخیر شاهزاده خالد به تهران، که ماه گذشته انجام شد، از سوی علیرضا عنایتی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض، نشانه‌ای از آغاز «دورانی تازه در روابط دو کشور» توصیف شده است. این دیدار در حالی صورت می‌گیرد که دو سال از ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض می‌گذرد. آنچه در این مسیر بیش از هر چیز خودنمایی می‌کند، پیام سیاسی آشکار آن است: عربستان سعودی به‌دنبال ورود به یک جنگ جدید منطقه‌ای علیه ایران با محوریت آمریکا و اسرائیل نیست.

وقتی سعودی‌ها برای توافق هسته‌ای ایران لابی می‌کنند!
بر پایه گزارش امواج مدیا، شاهزاده خالد بن سلمان در جریان رایزنی‌های اخیر خود نه‌تنها پیشنهاد میانجی‌گری میان تهران و واشنگتن را مطرح کرده، بلکه حتی از احتمال دعوت رسمی از مقام‌های ارشد ایرانی برای سفر به عربستان در جریان سفر پیش‌روی دونالد ترامپ به این کشور سخن گفته است. هم‌زمان، امارات متحده عربی نیز که در سیاست منطقه‌ای به‌طور سنتی هماهنگ با ریاض عمل می‌کند، خواستار میزبانی این مذاکرات شده، اما به دلیل روابط نزدیکش با اسرائیل، این پیشنهاد از سوی تهران رد شده است.

در فضایی که دولت ترامپ انتظار دارد عربستان سعودی بیش از یک تریلیون دلار و امارات نیز مبالغی مشابه را روانه بازار آمریکا کنند، این‌طور به‌نظر می‌رسد که تصمیم درباره جنگ یا صلح با ایران نه تنها تابع خواست اسرائیل نیست که حتی در این روند جایگاه ناظر هم ندارد. اکنون معادله منطقه‌ای زیر سایه منافع اقتصادی و ارزیابی نهایی سرمایه‌گذاران در حال شکل‌گیری است.

در این میان، با واقعیتی روبه‌رو هستیم: عربستان سعودی رقیب دیرینه، ایدئولوژیک و راهبردی ایران اکنون ممکن است به یکی از اصلی‌ترین موانع شکل‌گیری یک جنگ جدید علیه ایران تبدیل شود. در همین حال، تهران و واشینگتن باید به حل‌وفصل «مسائل لجستیکی» بپردازند و طرح توافقی را روی میز بگذارند که اگرچه در قالب، سبک و جزئیات اجرایی با توافق اولیه‌ای که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد متفاوت خواهد بود، اما در جوهره، تفاوت چندانی با همان توافق هسته‌ای ندارد.

گروسی هشدار می‌دهد؛ اگر آژانس نباشد، توافق فرو خواهد پاشید!
هیئت آمریکایی حاضر در رایزنی‌های پشت‌پرده با ایران، به ریاست مایکل آنتون، مدیر دفتر برنامه‌ریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده و نویسنده پیشین سخنرانی‌های رودی جولیانی و کاندولیزا رایس هدایت می‌شود؛ اما نکته کلیدی آن است که آنتون تخصصی در حوزه هسته‌ای ندارد. در سوی مقابل، تهران با نمایندگی مجید تخت‌روانچی وارد میدان شده است؛ دیپلماتی باسابقه و از چهره‌های محوری در مذاکرات برجام که پیش‌تر نقشی کلیدی در شکل‌گیری توافق اولیه ایفا کرده بود. این نابرابری آشکار در سطح تخصص، ایالات متحده را ناگزیر می‌سازد تا برای حفظ اعتبار روند گفتگوها، بیش از پیش به همکاری فنی و نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متکی باشد. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بر همین موضوع انگشت گذاشته و هشدار داده: «بدون حضور ما، پایه‌های این توافق متزلزل خواهد بود.» او همچنین یادآور شده که آژانس تنها نهاد صلاحیت‌دار در سطح بین‌المللی برای نظارت بر اجرای تعهدات ایران به‌شمار می‌رود.

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در ادامه موضع‌گیری‌های اخیر خود، اعلام کرده که توافق جدید میان ایران و ایالات متحده «احتمالاً از نظر پیچیدگی، ساده‌تر» از برجام سال ۲۰۱۵ خواهد بود، اما ویژگی‌های آن را «جسورانه، روشن و مستقیم» توصیف کرده است؛ توافقی که، به‌گفته او، قرار است برای همه طرف‌ها اطمینان ایجاد کند که هیچ مسیری به‌سوی ساخت بمب باقی نمانده است. با این حال، پرسش اصلی همچنان بی‌پاسخ مانده: آیا پیش‌نویس نهایی این توافق پیش از آن آماده خواهد شد که دونالد ترامپ در ریاض، محمد بن سلمان را در آغوش گیرد و سرفصل جدیدی از سیاست خاورمیانه‌ای خود را آغاز کند؟