چهره هایی که ارتباط اصلاح طلبان با رهبری را سامان می دهند
در روزهای گذشته در کنار طرح بحث آشتی ملی، صحبت تقویت ارتباط اصلاحطلبان با راس نظام و به طور ویژه رهبر انقلاب اسلامی مطرح شده است. هر چند شاید در سالهای پس از انتخابات ۸۸ و نزدیکی اصلاحطلبان و مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، وی با توجه به ارتباط نزدیک با رهبری، تا حدی چنین نقشی را بر عهده داشت، اما اکنون این سوال به وجود آمده است که چه کسی میتواند این حلقه رابط باشد؟
در روزهای گذشته در کنار طرح بحث آشتی ملی، صحبت تقویت ارتباط اصلاحطلبان با راس نظام و به طور ویژه رهبر انقلاب اسلامی مطرح شده است. هر چند شاید در سالهای پس از انتخابات ۸۸ و نزدیکی اصلاحطلبان و مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، وی با توجه به ارتباط نزدیک با رهبری، تا حدی چنین نقشی را بر عهده داشت، اما اکنون این سوال به وجود آمده است که چه کسی میتواند این حلقه رابط باشد؟

ترویج گفتمان راهگشای کار است نه شخص
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان درخصوص اینکه جناح اصلاحطلب نسبت به جناح رقیب خود، رابطه کمتری با سطوح عالی حاکمیت دارند، گفت: اصلاحطلبان به هیچوجه خواهان رابطه کمتر با سطوح عالی قدرت در کشور نبودهاند، بلکه از ابتدا و به خصوص پس از سال ۸۴ به همراه تحولات و نقطه عطفی که در حوزه قدرت سیاسی در کشور رخ داد، مخالفان اصلاحات و اصلاحطلبان که سالها در فعالیتهای دوم خرداد رنج برده بودند به دنبال شرایطی و به بهانههای مختلف از هر طریقی اصلاحطلبان را از صحنههای حاکمیتی و ارتباطاتی به حداقل موقعیت رساندند. به گفته ناصری، از جمله اقدامات آنها، این بود که در بزنگاههای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی نامزدهای اصلاحطلب مجلس به بهانههای غیرعلمی و غیرقانونی در معرض سیستم شورای نگهبان قرار گرفته و خود به خود از ورود به قوه مقننه که نهادی انتخابی بود، باز میماندند. وی همچنین تصریح کرد که در برخی موارد، همانند ریاستجمهوری سال ۹۲ که رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی رخ داد و این یک تحمیل ناخواسته و البته غیرقانونی و غیراخلاقی برای اصلاحطلبان بود که رابطه اصلاحات و سطوح عالی حاکمیتی را بیش از پیش تضعیف کرد. این فعال سیاسی همچنین عنوان کرد که تا زمان حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی رهبران جبهه اصلاحات نشستهایی با بزرگان یا همسویان فراجناح اما همفکر با مطالبات اصلاح طلبی داشتند و افرادی همچون حجتالاسلام سید حسن خمینی یا علی اکبر ناطق نوری که دسترسیشان به هاشمی رفسنجانی، شخص دوم نظام بیشتر بود، اطلاعات را به ایشان منتقل و آیتالله نیز با رهبر معظم انقلاب درمیان میگذاشت. عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان براین باور است که هاشمی رفسنجانی مختصات و نوع رفتاری داشت که میتوانست بدون هیچ تعارفی با مقام رهبری گفتوگو کند. عبدالله ناصری خاطرنشان کرد: همین ویژگی منجر شد تا افراد قدرتمند در حاکمیت، قادر نبودند به دلیل همین ویژگی با وی، بی ارتباطی یا عدم ضرورت ارتباط داشته باشند و به رغم برخی برخوردها و سخنان در بعضی نهادهای قدرتمند، آقای هاشمی رفسنجانی جایگاه خاصی داشت. او ادامه داد که امروزه این نقیصه وجود دارد اما با تعیین جایگاه برای آیتالله بعید میدانم که این نقیصه حل شدنی باشد؛ مگر در چارچوب طرح آشتی ملی که توسط سید محمد خاتمی بیان شد. به گفته ناصری، هر دو طرف جامعه و دو جریان باید بپذیرند که عرصه عمومی و اجتماعی آنچنان قدرتمند است که میتواند قدرت در سطوح بالا را به چالش کشد؛ بپذیریم که امروزه فارغ از وجود فرد یا افرادی، گفتمانها در چارچوب قانون اساسی مورد توجه قرار میگیرد و لازمه آن، چنین است که برای همه افراد حق حیات سیاسی و اجتماعی و حیات مدنی قائل باشیم. این فعال سیاسی اصلاحطلب با انتقاد از جو موجود گفت: طرف مقابل عموم کانونهای قدرت را در دست دارد و از دیگر سو، طرف دیگر یعنی اصلاحطلبان از چنین کانونهایی بیبهره ماندهاند. بسیاری از جریانهای رقیب؛ تندروها و رادیکالها که دوست ندارند حتی نامی از اصلاحات در جمهوری اسلامی ایران به میان آید، وانمود میکنند که اگرچه قوه مجریه در دست همسویان با اصلاحات است، اما امروزه اصلاحطلبان جایگاهی در عرصههای اجتماعی ندارند. ناصری تاکید کرد: اما واقعیت چیز دیگری است؛ عرصه همگانی روز به روز تاثیرگذارتر و وسیعتر میشود و پیشرفت فناوری کاری کرده که کانونهای قدرت در برابر آن کم میآورند. او با اشاره به پیام حجتالاسلام خاتمی، یادآور شد که ما در شرایط بین المللی هستیم و باید نسبت به رابطه حاکمیت و عرصه قدرتمند عمومی و اجتماعی یک تبادل منطقی داشته باشیم و دو طرف یکدیگر را درک کنند که مبادا از این جدایی چیزی نصیب مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران شود یا خدایی نکرده حادثهای رخ دهد. عبدالله ناصری اینگونه نتیجه گرفت: بنابراین فرد نیست که میتواند بعد از هاشمی کاری از پیش ببرد بلکه این گفتمان آشتی ملی است که باید تبیین یافته، توسعه یابد و طرف مقابل هم به عنوان یک ضرورت آن را بپذرید؛ باید براساس درک یک واقعیت اتفاقی رخ دهد و این واقعیت خلائی است که در جریان مقابل وجود دارد.
آشتی ملی، مصداق نزدیکی با سطوح عالی حاکمیت
علی صوفی، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز براین باور است که نمایندگان مجلس با جایگاهی که دارند، به فکر نقش آفرینی در عرصه سیاست در جهت بهبود اوضاع هستند و این امر مثبت تلقی شده و گام ارزندهای است. به گفته وی، اینکه چه کسی میتواند در ارتباط میان مقام معظم رهبری و اصلاحطلبان نقش آفرینی کند، معطوف به نقش آیتالله هاشمی در این رابطه میشود. شخصیت، کاراکتر و موقعیت هاشمی رفسنجانی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز و موقعیت وی نزد رهبری نشان میدهد که او بیبدیل است و نمیتوان کسی همانند او را انتخاب و جایگزین کرد؛ در طول دوران و طی پروسه مبارزاتی شخصیت هاشمی و نیروهای انقلاب شکل گرفته است و اعتبار اجتماعی فوق العادهای مییابد که به وسیله آن می تواند با هر شخصی گفتمان کرده و رابطی باشد برای بهبود اوضاع. صوفی تاکید می کند که اساسا نباید به فکر جایگزینی برای آیتالله هاشمی رفسنجانی باشیم. این فعال سیاسی اصلاحطلب درخصوص نوع ارتباط جناحهای سیاسی با مقام معظم رهبری و سطوح عالی حاکمیت، گفت: با درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی و قطع این ارتباط، تمامی گروههای سیاسی به ویژه اصلاحطلبان آسیبپذیرتر شدند و واقعیت این است که با خلاء وجود هاشمی رفسنجانی کار برای اصلاحطلبان سخت میشود. علی صوفی، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان براین باور است که زمانی، اگرچه رابطه جبهه اصلاحات با حاکمیت قطع بود اما هاشمی رفسنجانی کماکان حضور داشت و طی ارتباط خود با مقام معظم رهبری، مسائل را مدیریت میکرد؛ اما اکنون شرایط نگران کننده است. او تشریح کرد: سران اصلاحات در تکاپو هستند تا بتوانند خود را به رهبری نزدیک کرده و اجازه ندهند خلاء موجود بیشتر شده یا اینکه تندروها سوءاستفاده کرده و ذهنیتی ایجاد کنند که موجب مشکلاتی برای نظام شود. صوفی گفت: برای مقابله با چنین دغدغهای، بحث آشتی ملی به میان آمده است؛ برای مصداقهایی همانند برخوردهای قهرآمیز یا حصر تدابیری بیندیشند و تعدیلی به وجود آید تا معضل برطرف شود. این فعال اصلاحطلب عنوان کرد که در رابطه با ارتباط میان جریانهای سیاسی، تقابل گروههای سیاسی از زمان ریاستجمهوری احمدی نژاد شکل پیچیدهتری به خود گرفت و حتی افرادی مانند ناطق نوری و یا رییس دولت اصلاحات که با یکدیگر پیشتر رقابت داشتند، تصمیم به برگزاری نشستهای مشترکی گرفتند تا ارتباطها را نزدیکتر کرده و نقش آفرینی کنند که نتیجه آن را نیز در انتخابات سال ۹۲ و سال ۹۴ شاهد بودیم. صوفی معتقد است که با وجود تمامی این اقدامالت باز هم بدنه ارتباط میان دوجناح ترمیم نشد و اصلاحطلبان بیشتر خواهان این هستند که بر روی مشترکات کار کنند چراکه ضرورت دارد و صوفی خاطرنشان کرد که بحث آشتی ملی مصداق تام و تمام ندارد.
جریانات سیاسی باید نشسته و با یکدیگر صحبت کنند، گرهها را در روابط فیمابین حل و فصل کنند. این عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان همچنین انتقاد کرد که برخی مواقع، اصولگرایان از قدرت سوء استفاده کرده و رقابتهاشان به همراه تخریب طرف مقابل است؛ که این امر ذهن مردم را آشفته میکند. باید امیدوار باشیم که هردوجناح بتوانند همان کاری که در عرصه بینالمللی انجام شد و به برجام دست یافتیم را در داخل هم عملی کرده و چنین مذاکراتی را با ذکر محورهای مشخص برگزار کنند که البته در این میان نقش رهبر معظم انقلاب نیز بسیار ارزنده است.