چرا رييس دولت قبل در دهه فجر به پاسارگاد رفت؟
حضور محمود احمدی نژاد، ريیس دولتهاي نهمودهم در پاسارگاد وتصاویر انتشاريافته از آن، سبب ايجاد زمزمههاي مختلفي در از اين زمينه شدهاست. شاید از معدود دفعاتی باشد که یک مقام، با سابقه مدیریت ارشد در سالهای پس از انقلاب آنهم با سابقه اصولگرایی، سعی در پیوند با نمادهای ایران باستان دارد.این رفتارها در میان احمدی نژاد و هسته اول نزدیکانش، از تلاشهای دولتش و به ويژه مشایی و بقایی برای حضور منشور کوروش در ایران گرفته تا انداختن چفیه بر گردن پیکره بزرگان هخامنشی توسط احمدی نژاد، مسبوق به سابقه است.

تلاشي براي تغيير هويت
نوع مواجهه با تاریخ ایران باستان و به ويژه تاریخ هخامنشی و پادشاهان آن در سالهای پس از انقلاب اسلامی همواره محل مناقشه بوده است.چراکه در دوران حکومت رضا خان ومحمدرضا پهلوی، ایران باستان از تاریخ صرف خارج و تبدیل به ابزار سیاسی برای هویت سازی و ایجاد مشروعیت شد. پهلوی اول تحت تاثیر تیم غربگرای همراهش و همینطور ملی گرایی آتاتورک در کشور همسایه، سعی در انتقال محور هویت ایرانی از اسلامی –شیعی به باستانی- هخامنشی بود. تلاشی که نمودهایش با توجه کاریکاتوری به ایران باستان و سعی در تولید محتوا پیرامون آن و همینطور جدال با نماد و نمودهای فرهنگ شیعی تبلور یافت.
چنگ زدن به ريسمان هخامنشي
از سويي محمد رضا پهلوی نيز، پس از کودتای ۲۸ مرداد و کشتارهای سال ۴۲ با بحران مشروعیت شدیدی مواجه و پایگاهش در میان ملیون ، مذهبیون و چپ ها از میان رفته بود. به همین سبب سعی کرد به ریسمان ایران باستان چنگ زده و کسب مشروعیت کند و هویت تازه ای بسازد.تمرکز بر تاریخ ایران باستان و معرفی شاه به عنوان میراثدار پادشاهی باستانی پارس از اهم کارهای تئوریسینهای پهلوی دوم بود.برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله در تخت جمشید و سخنرانی معروف کوروش بخواب که ما بیداریم اوج تنازع شاه برای توسل به گذشته باستانی ایران بود.
حركت برخلاف اصول اوليه انقلابيون
وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک مرجع تقلید شیعه به طور طبيعي منبع مشروعیت نظام ساقط شده پهلوی را با تردید تنفر و انکار مواجه میکرد.در نگاه بخش بزرگی از انقلابیون، ملی گرایی و باستانگرایی به نوعی مخالف با اسلامگرایی و امت واحده اسلامی و مهمتر از آن ایدئولوژی طاغوت پهلوی بود.اما حال لایه ای از اصولگرایان که ریشه در ناب ترین شاخههاي اين جريان نيز دارد، سعی در توسل به همین نمادهای انکار شده دهه های قبل دارند و این سوال، پرتکرار میشود که احمدی نژاد به دنبال چیست؟
دلايل دلبستگي به ايران باستان
در باب انگیزه های او از سفر به پاسارگاد و تخت جمشید میتوان به علل زير اشاره کرد:
۱-فرار از فراموشی:احمدی نژاد با سفرها و حضورهای انتخاباتی اش در سراسر ایران بار دیگر خود را به اسم پرتکرار رسانهها برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ تبدیل کرده بود، اما با نهی مستقیم وعلنی مقام معظم رهبری به جهت مصالح عالی نظام، بار دیگر به حاشیه رفت.درگذشت آیت ا... هاشمی و حادثه دلخراش پلاسکو، احمدی نژاد را به فراموشخانه رسانهها فرستاد و فراموشی برای مردان سیاست شاید یکی از دردآورترین آفات باشد، آنهم احمدی نژادی که علاقه فراواني به تيتر يك بودن، دارد.اما به نظر حضور در مکانهایی که در قرن معاصر تاریخ ایران، بار سیاسی یافته اند بار دیگر احمدی نژاد را به متن رسانه ها باز ميگرداند تا او بتواند مترصد فرصتی برای بازگشت و احیای سیاسی باشد.
۲-پایگاه اجتماعی جدید: احمدی نژاد در بدو صعود سیاسی اش، پایگاه عمدهاش را در میان طبقات محروم و حاشیه نشین و همینطور لایه های بهشدت مذهبی جامعه بنا نهاد.اما هرچه از دوران ریاست جمهوری اش سپری شد، به سبب نوع سیاستورزی اش و همینطورعلایق و سلایق یار و مرادش اسفندیار رحیم مشایی، حمایت لایه های مذهبی و آرای اصولگرایان سنتی و میانی را از دست داد.حال به نظر میرسد احمدی نژاد با توسل به نمادهای ایران باستان، لایه های جدید اجتماعی را به عنوان پایگاه هدف قرار داده است.لایه هایی از طبقات بيشتر جوان که در روز منصوب به کوروش، حضور پر سر و صدایی در پاسارگاد داشتند.بهنظر می آید اینبار پوپولیسم احمدی نژاد از معبر ملی گرایی هیجانی و واکنش گروهی از ایرانیان میگذرد. به نظر می آید احمدینژادیها در روزهای آتی به ابزارها و نمایشهای پرسر و صداتری هم دست بزنند تا جلب توجه كرده و از اين طريق نظر طبقات جدید و متفاوت جامعه ایرانی را به خود معطوف و راهها را برای احیای سیاسی خود فراهم کنند.