روزنامه قانون: ايران، سفير ديگري معرفي کند
«ايران، سفير ديگري معرفي کند» عنوان يادداشت روز روزنامه قانون به قلم علي خرم است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
افرادي که به روابط بين الملل و ديپلماسي مسلط هستند، ميدانند عدم صدور ويزا براي برخي سفرا، در دنياي ديپلماتيک معمول است و ارتباطي با مسائل ديگر ندارد.
صدور ويزا براي يک سفير از معقولات حاکميت کشورهاست. ايران هم با صادر کردن ويزا به برخي سفرا و ديپلماتها موافقت نکرده است. بنابراين با موافقت اوباما براي عدم صدور ويزا به ابوطالبي، مسئله خاص و حادي صورت نگرفته است و ايران هم طبق روال هميشگي ديپلماسي بايد سفير ديگري را به سازمان ملل معرفي کند. اما از زاويه ديگر بايد تاکيد کرد که اقدام اوباما چند وجه دارد:
اوباما به مردم آمريکا پيام داد که در کنار ملت خود قرار دارد و نگراني ملي از گروگانگيري در ايران را درک ميکند. اين وجهه در ايران مطرح نميشود در حالي که اگر از اين زاويه نگاه کنيم، آنان با اين کار ميخواهند بگويند از اين اتفاق ناراحت هستند. براي حل اين مسئله و درمان ناراحتي و نگراني بين دو کشور، لازم است نشستي برگزار شود، پرونده آن اتفاق بررسي شود تابراي هميشه موضوع گروگانگيري آمريکاييها در ايران برطرف شود. اما عدم صدور ويزا به ابوطالبي بُعد ديگري هم دارد، به عبارتي اوباما با امضا کردن مصوبه کنگره در اين زمينه، تلاش کرد. کمي از فشار مخالفان کنگره و سنا با مذاکرات هستهاي و رفع تحريمها عليه ايران بکاهد. اوباما پيش از اين در برابر خواستههاي کنگره و سنا براي اعمال تحريمهاي بيشتر عليه ايران، کوتاه نيامد. اما اين بار به خواسته آنان تن داد تا تندروهاي آمريکايي دلخوش شوند که براي يکبار هم که شده رئيسجمهور با آنان موافقت کرده است. با اين حال مجدد تاکيد ميکنم، اصل موضوع يعني عدم صدور ويزا مسئله مهمي نيست و در دنيا معمول است و در چنين شرايطي کشورها، سفير خود را تغيير ميدهند.
شايد برخي تصور کنند که اين اقدام آمريکا تاثيراتي بر روند مذاکرات هستهاي يا احتمال برقراري ارتباط با غرب و آمريکا داشته باشد که بايد تاکيد کرد اين مسائل در دنياي ديپلماسي مجزاست و سفيري که ويزا نگرفته است هم به راحتي ميپذيرد فرد ديگري جايگزين او شود. اما از سوي ديگر ممکن است رفتار اومابا، موجي از انتقادات داخلي عليه دولت روحاني آغاز کند. همان افرادي که از ابتدا با دولت اعتداگرا مخالف بودند ميتوانند عدم صدور ويزا به ابوطالبي را علم کنند و ادعا کنند مذاکرات هستهاي اشتباه بوده و نبايد دولت گامي براي برقراري ارتباط با غرب برميداشت. اما نبايد فراموش کرد که سند چشم انداز بيست ساله تاکيد دارد که بايد با تمام دنيا ارتباط برقرار کرد.
از سوي ديگر وقتي به دنبال بهبود شرايط اقتصادي هستيم اين هدف جز با داشتن رابطه با دنيا ممکن نيست پس مخالفان و تندروهاي داخلي بدانند اگر دولت با غرب ارتباط برقرار نکند نه سند چشم انداز محقق ميشود و نه ميتوانيم در اقتصاد موفق عمل کنيم.
افرادي که به روابط بين الملل و ديپلماسي مسلط هستند، ميدانند عدم صدور ويزا براي برخي سفرا، در دنياي ديپلماتيک معمول است و ارتباطي با مسائل ديگر ندارد.
صدور ويزا براي يک سفير از معقولات حاکميت کشورهاست. ايران هم با صادر کردن ويزا به برخي سفرا و ديپلماتها موافقت نکرده است. بنابراين با موافقت اوباما براي عدم صدور ويزا به ابوطالبي، مسئله خاص و حادي صورت نگرفته است و ايران هم طبق روال هميشگي ديپلماسي بايد سفير ديگري را به سازمان ملل معرفي کند. اما از زاويه ديگر بايد تاکيد کرد که اقدام اوباما چند وجه دارد:
اوباما به مردم آمريکا پيام داد که در کنار ملت خود قرار دارد و نگراني ملي از گروگانگيري در ايران را درک ميکند. اين وجهه در ايران مطرح نميشود در حالي که اگر از اين زاويه نگاه کنيم، آنان با اين کار ميخواهند بگويند از اين اتفاق ناراحت هستند. براي حل اين مسئله و درمان ناراحتي و نگراني بين دو کشور، لازم است نشستي برگزار شود، پرونده آن اتفاق بررسي شود تابراي هميشه موضوع گروگانگيري آمريکاييها در ايران برطرف شود. اما عدم صدور ويزا به ابوطالبي بُعد ديگري هم دارد، به عبارتي اوباما با امضا کردن مصوبه کنگره در اين زمينه، تلاش کرد. کمي از فشار مخالفان کنگره و سنا با مذاکرات هستهاي و رفع تحريمها عليه ايران بکاهد. اوباما پيش از اين در برابر خواستههاي کنگره و سنا براي اعمال تحريمهاي بيشتر عليه ايران، کوتاه نيامد. اما اين بار به خواسته آنان تن داد تا تندروهاي آمريکايي دلخوش شوند که براي يکبار هم که شده رئيسجمهور با آنان موافقت کرده است. با اين حال مجدد تاکيد ميکنم، اصل موضوع يعني عدم صدور ويزا مسئله مهمي نيست و در دنيا معمول است و در چنين شرايطي کشورها، سفير خود را تغيير ميدهند.
شايد برخي تصور کنند که اين اقدام آمريکا تاثيراتي بر روند مذاکرات هستهاي يا احتمال برقراري ارتباط با غرب و آمريکا داشته باشد که بايد تاکيد کرد اين مسائل در دنياي ديپلماسي مجزاست و سفيري که ويزا نگرفته است هم به راحتي ميپذيرد فرد ديگري جايگزين او شود. اما از سوي ديگر ممکن است رفتار اومابا، موجي از انتقادات داخلي عليه دولت روحاني آغاز کند. همان افرادي که از ابتدا با دولت اعتداگرا مخالف بودند ميتوانند عدم صدور ويزا به ابوطالبي را علم کنند و ادعا کنند مذاکرات هستهاي اشتباه بوده و نبايد دولت گامي براي برقراري ارتباط با غرب برميداشت. اما نبايد فراموش کرد که سند چشم انداز بيست ساله تاکيد دارد که بايد با تمام دنيا ارتباط برقرار کرد.
از سوي ديگر وقتي به دنبال بهبود شرايط اقتصادي هستيم اين هدف جز با داشتن رابطه با دنيا ممکن نيست پس مخالفان و تندروهاي داخلي بدانند اگر دولت با غرب ارتباط برقرار نکند نه سند چشم انداز محقق ميشود و نه ميتوانيم در اقتصاد موفق عمل کنيم.