کد خبر: ۳۴۵۳۲۶
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۱۸۶

از شکست پروژۀ تحریم تا مقام دوم آرای باطله؛ 20 نکته در فردای انتخابات

دربارۀ بیش از 4 میلیون رأی سفید و باطله دلایل مختلف می‌توان برشمرد: اعتراض، ترجیح نامزدهای محلی شوراها بر انتخابات ملی یا مُهر شناسنامه...

مهرداد خدیر- با اعلام نتایج اولیه و تقریبا قطعی انتخابات 28 خرداد 1400 و در آغاز دورۀ جدید ذیل نام هشتمین رییس جمهوری ایران می‌‌توان بر 20 نکته درنگ کرد و از این 20 منظر این رخداد را بررسید:

20 نکته در فردای انتخابات 28 خرداد/ از شکست پروژۀ تحریم تا مقام دوم آرای باطله
  1. پروژۀ تحریم انتخابات که از جانب براندازان خارجی و ناراضیان رادیکال داخلی تبلیغ می‌‌شد شکست خورده است. چرا که قریب نیمی از 60 میلیون واجد شرایط رأی دادن در ایران در انتخابات شرکت کردند. شاید گفته شود بیش از 4 میلیون رأی باطله بوده یا تنها به خاطر شوراها و با انگیزه‌های منطقه‌ای شرکت کردند یا هر دلیل دیگر. واقعیت اما این است که پروژۀ تحریم انتخابات و دعوت به خانه ماندن شکست خورده است.

  این که نصف واجدان شرایط در وضعیت کرونا و در پی سه سال فشار شدید اقتصادی و تحریم های فلج کننده باز پای صندوق حاضر شوند- ولو بخشی رأی باطله به صندوق بیندازند- قابل انکار نیست و منتقدان را باید به برخورد واقع بینانه‌تر سوق دهد.

  2. بیش از 4 میلیون رأی سفید و باطله است؛ مقام دوم به آرای سفید و باطله رسیده است! در کالبد شکافی آن می‌توان گفت چند عامل تأثیر داشته است:

  کسانی دوست داشتند حاضر شوند اما نامزد مورد علاقه‌شان را نیافتند و افرادی به مُهر روی شناسنامه اهمیت می‌دهند نه نام روی برگه. بخش قابل توجهی البته به خاطر هم‌زمانی با انتخابات شوراها و شرکت در آن به ریاست جمهوری توجه نشان ندادند. با انگیزه‌های محلی در انتخابات شورای شهر یا روستا شرکت کردند ولی انگیزه ملی و سیاسی نداشتند و برگۀ ریاست جمهوری را سفید انداختند. بخشی هم البته اعتراضی است یعنی ترجیح داده‌اند نه با قهر یا رأی به همتی که با رأی باطله اعتراض کنند. اعتراضی قانونی و در عین شرکت.

  3. از شگفتی‌های انتخابات 1400 این بود که مهدی کروبی نامزد محصور انتخابات 1388 رأی داد و تحریم نکرد اما محمود احمدی‌نژاد نامزد آزاد و برآمدۀ انتخابات 1388 رأی نداد و تحریم کرد. البته می‌توان پیش‌بینی کرد که محمود احمدی‌نژاد از این پس خود را سخن‌گوی جمعیتی بداند که در انتخابات شرکت نکردند یا کاهش مشارکت به نسبت سال 96 را نه ناشی از تحریم و کرونا یا رد صلاحیت‌ها که به خاطر غیبت یا دعوت منفی خود بداند و عَلَم تازه ای بلند کند اما این عَلَم، مدعیان دیگر هم دارد.

  4. برای اولین بار یک رییس قوۀ قضاییه ریاست جمهوری را در اختیار می‌گیرد و به سبب 40 سال سابقه در این قوه طبعاً در آن نفوذ دارد. حال آن که هیچ یک از 7 رییس جمهوری قبلی چنین پیشینه‌ای نداشتند. این یک امتیاز استثنایی برای رییس جمهوری منتخب است و امید می‌رود همان‌گونه که از جایگاه خود در دادگاه ویژۀ روحانیت برای هم‌سو کردن آن با قوۀ قضاییه بهره برد در موقعیت تازه از فاصلۀ دو قوه بکاهد و جایگاه ریاست جمهوری را ارتقا دهد.

  5. هر چند شخص رییس جمهوری منتخب در مناظرۀ دوم نظر مثبتی در قبال برجام و توافق هسته‌ای ابراز کرد اما پیرامون او را در ایام انتخابات نابرجامیان فراگرفته بودند. یکی از دشواری‌های کار او در آغاز این است که سکان سیاست خارجی را به چهره‌ای چون سعید جلیلی بسپارد که میانه‌ای با برجام ندارد و رابطه با پاکستان را مهم‌تر از انگلستان می‌داند یا با هماهنگی در سطوح عالی به شخصی مانند عباس عراقچی؟ هواداران سعید جلیلی البته انتظار دارند انصراف او در رأی نهایی لحاظ شود.  

  6. نویسندۀ این سطور تصریح می‌کند: در فردای انتخابات 1400، هرگز حسی شبیه سال 84 و 88 ندارد. اگر داشت دست و قلم او به این یادداشت نمی‌رفت! نه به خاطر انطباق با پیش‌بینی که در سال 84 نگران خزانۀ پُرپولی بودیم که سوختِ پوپولیسم می‌شد و بیم ضدیت احمدی‌نژاد با نهادها و نُرم‌ها را داشتیم. حکایت 88 هم نیاز به یادآوری ندارد. اکنون اما با رییس جمهوری تازه رو‌به‌روییم که 40 سال در داخل ساخت اداری ارتقا یافته و برای تخریب آن اقدام نمی‌کند و با مجموعه‌ای از واقعیت‌ها و مطالبات و چالش های انباشته، روبه روست که با شعار و آرمان‌گراییِ صِرف قابل حل نیست.

 7. با رد صلاحیت گستردۀ نیروهای درجه اول و دوم و تبعات کرونا و تحریم و معرفی کردن نامزد رقیب به عنوان عامل افزایش قیمت دلار، پیروزی او به معجزه نیاز داشت و اگر قرار بود هر بار معجزه تکرار شود که نام آن معجزه نبود! از این روسرزنش‌ها در فضای مجازی پسندیده نیست. هم آنها که رأی نداده‌ها را نکوهش می‌کنند و هم رأی نداده‌ها که شرکت کنندگان مخالف با جریان پیروز را متهم به حضور در بازی از پیش تعیین شده می کنند. هیچ کنش سیاسی اگر معطوف به معنی و ناشی از خِرَد و نه احساس و هیجان صرف باشد قابل سرزنش نیست.

  8. نامزد برنده، سیمای مهربانی از خود در مناظره‌ها به نمایش گذاشت و کافی است لحن او با نامزدهای اصول‌گرایی که کنار کشیدند مقایسه شود. انتظار ادامۀ همین لحن و قدری گشایش اجتماعی زیاد  نیست.

  9. آرایش انتخابات 1400 نشان داد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بیشتر از حیث روابط شخصی و سرگرمی و کسب و کار در اینستاگرام تأثیرگذارند تا امور جدی و سیاسی. هر چند که در غیاب ستادهای واقعی نقش خود را به صورت حداقلی ایفا کردند.

  10. بدترین اتفاق این است که چون با وجود رد صلاحیت‌ها مشارکت 50 درصدی محقق شد شورای نگهبان بخواهد این رویه را ادامه دهد و آقای عباسعلی کدخدایی مدالی برای خود درنظر بگیرد حال آن که این روند نیاز به اصلاح جدی دارد. با استمرار نظارت استصوابی با این کیفیت و کمیت «کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند» و نتیجۀ 28 خرداد آنان را غرّه نسازد. انتخابات را تنها در آیینۀ نام برنده نمی‌توان دید. نرخ مشارکت 48 درصد بوده یعنی 52 درصد شرکت نکردند و اگر آرای باطله هم اضافه شود سر به 60 درصد می‌زند. آیا هدف شورای نگهبان همین بود که مهم ترین رقیب، آرای باطله باشد؟

  11. مهم‌ترین نگرانی از یک‌دست شدن حاکمیت در سال های 84 و 88 این بود که رسانه‌ها محدود شوند. اگر رسانه‌ها و احزاب، آزاد باشند جایی برای نگرانی جدی باقی نمی‌ماند. اهمیت موضوع به حدی است که وقتی خبرنگاری به پرویز مشرف رییس جمهوری پیشین پاکستان گفت کودتا کرده‌اید پاسخ داد: آیا روزنامه‌ای را بستم و حزبی را تعطیل کردم؟ خوش‌بختانه به صراحت و در مناظره‌ها افتخار شد که در کارنامه‌شان برخورد با رسانه‌ها نیست. از این رو، انتظار استمرار این رویه گزاف نیست خاصه این که شعار و برنامۀ اصلی هم مقابله با فساد است و چنین مقابله‌ای بی‌یاری رسانه‌ها و آزادی عمل آنان، شدنی نیست.

  12. امام خمینی در انتخابات اول و دوم ریاست جمهوری با کاندیداتوری یک روحانی مخالف بود چرا که برای روحانیون شأن قضاوت و نظارت و قانون‌گذاری قایل بود نه اجرا و اگر در دورۀ سوم موافقت کرد به این سبب بود که بعد از ماجرای بنی‌صدر و شهادت رجایی گزینۀ اجماعی جز آیت‌الله خامنه‌ای باقی نمانده بود و قدرت و مدیریت اجرایی هم نه با رییس جمهوری که با نخست‌وزیر بود و به همین خاطر مرحوم مهدوی کنی از نخست‌وزیری که آن هم اضطراری و عملا موقت بود، کنار رفت تا یک غیر روحانی نخست‌وزیر شود و امام تا لحظۀ آخر از او (مهندس موسوی) به جد حمایت کرد.

  هاشمی رفسنجانی اما به کارآمدی روحانیت باور داشت و دغدغۀ روزنامۀ جمهوری اسلامی همواره همین بوده است. روحانی بودن هشتمین رییس جمهوری ایران مسؤولیت سنگین دیگری را متوجه روحانیت شیعه در ایران کرده است. خاتمی و روحانی هم البته روحانی بودند و هستند اما وجهۀ فرهنگی و دیپلماتیک آنان همواره بر صبغۀ روحانی‌شان چربیده است.

  13. برخی از جریانات تندرو مایل‌اند شعار مبارزه با فساد را به وسیلۀ حذف و انتقام‌جویی بدل کنند و دوست دارند به این بهانه نیروهای سیاسی مستقل و منتقد تار و مار شوند. حال آن که انتظار جامعه از مبارزه با فساد، همان است که در عرف و متن جامعه به عنوان فساد شناخته می‌شود در تمام جلوه های آن نه حذف و انتقام زیر این پوشش. اینجا ایران است و عربستان سعودی در هیچ زمینه‌ای نمی‌تواند الگو باشد.

  14. مهم‌تر از نتیجۀ انتخابات، فرآیند و حال و هوای انتخابات است. یادمان باشد در دو ماه گذشته بحث‌هایی در فضای مجازی و رسانه‌ها و مهم تر در سطح جامعه درگرفت که در سال‌های بعد از 88 رو به افول گذاشته بود و خوش‌بختانه برای گویندگان مشهور آن هزینه‌ای در برنداشته است. کمترین دستاورد انتخابات فارغ از نتیجه و به عنوان یک فرآیند همین بوده است.

  15. احساس اکثریت یافتن اصول‌گرایان نباید اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان را افسرده و ناخرسند کند. چرا که یکی از دلایلی که مدام در پی محدود کردن بودند همین بود که می‌پنداشتند با صندوق نمی‌توانند به قدرت اجرایی برسند. درست است که بخشی از این موفقیت مرهون حذف‌های شورای نگهبان است اما همین که احساس کسب اکثریت را یافته‌اند آنان را به تن دادن به این مکانیسم علاقه‌مند می‌سازد. از رییس جمهوری منتخب انتظار می‌رود اجازه ندهد این نردبان برچیده شود.

  16. مشکلات پیش رو فراوان و زمین ناهموار است. واقعیت این است که جمعیت کثیری در ایران حقوق‌بگیر، مستمری بگیر و یارانه بگیرند و پرداخت به آنان جز با پول تأمین نمی‌شود. پول از کجا می‌آید؟ از فروش نفت و کسب دلار. اگر بدون برجام و بی «اف‌ای‌تی‌اف» می‌شود، این گوی و این میدان؛ و اگر نمی‌شود و برجام احیا می‌شود و به اف‌ای‌تی‌اف می‌پیوندیم، چه اشکالی دارد؟ خدا کند که بشود. مهم این است که شرایط زندگی مردم بهتر شود و ایران چند هزار‌ساله خشک و محو نشود.

  17‌. بخشی از بودجه‌های حاکمیتی صرف مقابله و تبلیغ علیه دولت های منتخب می‌شد. بهتر آن است که در بودجه‌های بعدی دست‌کم از این نظر صرفه‌جویی شود چون مأموریت آنان تمام شده است!

  18. تغییر رییس قوه قضاییه در حالی‌که به پایان دورۀ 5 ساله نرسیده هم از تبعات انتخابات 28 خرداد است. رییس جدیدی  که می‌تواند نقش مهمی در تلطیف فضا ایفا کند. هر چند نام‌هایی شنیده می‌شود و طیفی متنوع از آیت‌الله اعرافی تا محسنی اژه‌ای و حتی مصطفی پورمحمدی را دربرمی‌گیرد اما حتی کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری به گزینه‌های رقیب نامزد برنده رأی دادند عملکرد او را از سلف خود بهتر می‌دانستند و کاش به آن دوران بازنگردیم.

  19. 45 روز دیگر حسن روحانی هم «رییس جمهوری سابق»می‌شود و شمار رؤسای جمهور سابق و نکوچیده به سه نفر می‌رسد. یکی از دستاوردهای دورۀ خاتمی حضور یک رییس جمهور سابق طی سال های 84 تا 88 در بطن جامعه بود چون در سنت سیاسی ایرانی مقام سابق یا سر از زندان در می‌آورد یا باید به خارج از کشور می‌رفت یا در داخل منزوی می‌شد. زیبنده نیست یک رییس جمهور سابق دیگر یا به موضع مخالفت بیفتد یا ممنوع‌التصویر شود و باید دید رییس جمهوری کنونی به این موضوع می‌اندیشد یا به اتفاقات بعدی می‌سپارد؟

  20. سیاست، در خدمت زندگی است نه زندگی در خدمت سیاست. اگر از نتیجۀ 28 خرداد 1400 خوش‌حال هستید بدانید که زمان در گذار است و اگر دوست داشتید اتفاق دیگری بیفتد باز هم زمان می‌گذرد. کرونا نشان داد که زندگی تا چه حد شکننده است و بودن ما و هستن ما از هر امر دیگر ارزش‌مند‌تر است.

  اگر باور ندارید و وقت و حوصله دارید رمان طولانی «در جست‌و‌جوی زمان از دست رفته» را بخوانید. خلاصۀ آن هم البته منتشر شده است. مارسل پروست به عمد جزئی‌ترین رخدادهای زندگی را توصیف می‌کند تا بگوید منتظر یک اتفاق ویژه نباشید. زندگی همین جزییاتی است که به سادگی از کنار آنها می‌گذریم و با انتظار اتفاق خارق‌العاده عمرمان را سپری می‌کنیم. وقتی اتفاق بزرگ رخ نمی‌دهد به اتفاقات کوچک دل ببندیم و وقتی از اتفاق کوچک هم خبری نیست از همین بی‌اتفاقی لذت ببریم. گاهی بی‌خبری خوش خبری است!

  هر موفقیت یا ناکامی خود در عمر کوتاه را به مقامات و حکومت نباید نسبت داد. ایرانی در گذار زمان یاد گرفته «رندانه» زندگی کند و چون خیزران خم شود اما نشکند.