کد خبر: ۳۱۵۱۱۲
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۳۲۰

ماجرای اصالت ایرانی جو بایدن چیست؟

خبر اصالت ایرانی جو بایدن در این روزها بسیار دست به دست می‌شود. چنین گزارش‌هایی قبلا هم سابقه داشته و چهره‌هایی همچون باراک اوباما نیز ایرانی خوانده شده‌اند.
پانید فاضلیان: پرونده انتخابات کشدار ریاست جمهوری آمریکا در آن سوی دنیا هنوز به صورت رسمی بسته نشده و در این سوی دنیا برای پیروز احتمالی آن اصل و نسبی ایرانی پیدا کرده‌اند! روز گذشته برخی رسانه‌های ایرانی با انتشار خبری از کشف هویتی ایرانی برای جوبایدن ۷۷ ساله، نامزد دموکرات چهل و ششمین دور انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا خبر دادند.

در این خبر که به نقل از ایتارتاس منبع آن دکتر «اندی واسهول» از موسسه تحقیقات تاریخی دانشگاه معتبر «ام.آی.تی» آمریکا اعلام شده آمده است: جوبایدن احتمالا کـُرد و ایرانی است؛ اصل و نسبش به خاندان بایدان در منطقه پیرانشهر کردستان می‌رسد که در دوران قاجاریه جلای وطن کرده و طی چند نسل سر از آمریکا درآورده است؛ جد بزرگش «ابوبکر خان بایدان» که از خوانین معروف منطقه «پیرانشهر» بوده (و به همین خاطر هم اسمش «بایدن» بوده) که در دوران «ناصرالدین شاه قاجار» به دلیل فشار بر اهل سنت از این شهر فرار کرده و به مرز عثمانی می‌رود و بعد در «حلبچه» به عنوان تاجر تنباکو فعالیت کرده و سپس به «بیروت» می‌رود.

بر پایه این نوشته «ابوبکر خان بایدان» همانجا فوت می‌کند و پسرش، «علی ابوبکر بایدان» به خاطر مشکلات ابتدا به فرانسه و از آنجا به دعوت یکی از بازرگانان فرانسوی به آمریکا رفته و خانواده‌اش را به آنجا مهاجرت می‌دهد؛ این خاندان به دلیل موفقیت در تجارت تنباکو در منطقه پنسیلوانیا ساکن شده و آن‌ها که قبل از جنگ جهانی دوم وارد آمریکا شده بودند به تدریج سرشناس شده و به دلیل برخورداری از اخلاق و منش آریایی مانند جوانمردی و کمک به نیازمندان از محبوبیت بالایی برخوردار می‌شوند؛ اما در نهایت این خاندان تکه پاره شده و فرزندان آن‌ها هرکدام مسیر جداگانه‌ای در پیش می‌گیرند و پدربزرگ جوبایدن بدلیل تقاضای خانواده همسرش خود را در کلیسای ارتدکس بعنوان پیرو آن کلیسا ثبت می‌کند و به این گونه فرزندانشان و از جمله پدر «جو»، امریکائی ارتدوکس شده و بالطبع فرزندان آن‌ها نیز آمریکایی مسیحی شده اند.

نویسنده این مطلب با علم به مواضع بحث‌برانگیزی که این پیروز احتمالی چهل و ششمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در گذشته راجع به ایران داشته است؛ مطلب خود را اینطور کامل کرده است: «جو بایدن که از تاثیر افشای این پیشینه به دلیل جو ضدایرانی موجود در مطبوعات آمریکا اطلاع داشته از حدود ده سال پیش و دوران ریاست جمهور بوش پسر، بطور کامل آن را پنهان کرده و صرفا اعضای ارشد حزب دموکرات و باراک اوباما و جان کری در سال‌های اخیر از آن اطلاع داشته‌اند.»

هرچند در جستجوی منابع انگلیسی زبان موجود در اینترنت نام و نشانی از دکتر «اندی واسهول» پژوهشگر از موسسه تحقیقات تاریخی دانشگاه «ام. آی. تی» به چشم نمی‌خورد، اما در منابع فارسی زبان این پژوهشگر و پژوهش‌هایش آنقدر هم گمنام و ناشناخته نیستند؛ سال ۹۱ در خبری که آن زمان هم در نوع خود جالب توجه بود و منبعی غیر از سایت ایتارتاس روسی نداشت، این محقق مدعی یافتن اصالتی ایرانی برای باراک اوباما رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا شده بود.

اصالت ایرانی باراک اوباما هم قبلا کشف شده بود!!

در آن متن هم برای اوباما نوشته شده بود که ابتدا در حلبچه به عنوان تاجر زردچوبه فعالیت کرده و پس از ارتقا در تجارتش به عنوان تاجر زعفران به شهر حلب (در سوریه کنونی) می‌رود. مقارن با ایام مشروطه میر حسن خان در حلب فوت کرده و پسر وی علی اصغر اوباما، به خاطر ضدیت اهالی عثمانی با شیعیان ایرانی خانواده را به سمت طرابلس می‌کوچاند.

خاندان اوباما در آنجا به تجارت تنباکو مشغول می‌شوند، اما پس از ممنوعیت استعمال قلیان در آن جا، دسته دسته شده و به جا‌های دیگر مهاجرت می‌کنند. در این ایام که اندکی قبل از جنگ دوم جهانی بوده پدر بزرگ حسین به همراه خانواده‌اش جنوب غربی آفریقا مهاجرت می‌کنند. وی در آنجا برای امرار معاش از پشم شتران پارچه درست می‌کرده و به اسم ایرانی "برک" (barak) به فروش می‌رسانده که پس از پایان جنگ جهانی به شدت مورد استقبال قرار گرفته و به همین خاطر از طرف معاون شهردار واشینگتن دی سی به لس آنجلس دعوت می‌شود؛ وی پس از ورود به خاک آمریکا به همراه خانواده اش در تگزاس رحل اقامت می‌افکند و به تولید و تجارت برک (در گویش آمریکایی "باراک") می‌پردازد. اما پس از چندی به خاطر ممنوعیت واردات شتر و پشمش به آمریکا ورشکست شده و بناچار فرزندانش را به مدرسه می‌فرستد؛ پدر باراک، یعنی حسین اوباما پس از طی دوران مدرسه و دانشگاه، تابعیت ایرانی-آمریکایی بدست آورده با یک دختر مسیحی ازدواج کرده و سپس به اصرار خانواده همسر خود به ناچار مذهب اسلامی-مسیحی اختیار می‌کند، اما از انتخاب اسم اسلامی یا ایرانی برای فرزند خود منع می‌شود. به همین خاطر با انتخاب نام «باراک» که در حقیقت همان لفظ فارسی برک است، و انتقال نام میانی و نام خانوادگی «حسین اوباما» برای پسرش به هویت خود روی فرزندش ادامه می‌دهد.

 معلوم نیست «اندی واسهول» کیست؟ و تیم تحقیقاتی در موسسه تحقیقات تاریخی او در کجای دانشگاه آمریکایی معتبر «ام.آی.تی» فعالیت می‌کنند؟ جستجو در سایت این دانشگاه هم برای بررسی سابقه این دکتر که دو رییس جمهور آمریکا را ایرانی می‌داند، نتیجه‌ای نداشت و چنین نامی پیدا نشد و ظاهرا این پژوهشگر مورد علاقه خبرگزاری ایتارتاس روسی تعلق خاطر عجیبی تا در میان اقوام ایرانی به تبارشناسی برای برای رجال سیاسی آمریکا بپردازد.

البته در همان زمان که ادعای وی مدعی مبنی بر یافتن اصالتی ایرانی برای باراک اوباما به تیتر خبر رسانه‌های فارسی تبدیل شده بود، دکتر انوشیروان کیهانی زاده روزنامه نگار پیشکسوت در مطلبی به طنز نوشت: با فرض قابل قبول بودن این فرضیه، از آنجائی که ثابت شده تمام آدم‌های مهم در دنیا اصالت ایرانی دارند، اینجانب از ابتدا به ایرانی بودن اوباما مشکوک بودم؛ تا کنون اوباما از درک و اظهار نظر مدعیات این تاریخ نگاران معذور بوده است.

شکست عشقی کاندولیزا رایس از یک قزوینی!

ربط دادن سیاستمداران آمریکایی به هویت ایرانی مطلبی نیست که باب آن در رسانه‌ها فارسی زبان با پژوهش‌های تیم مطالعاتی دانشگاه معتبر آمریکایی «ام.آی.تی» گشوده شود؛ سال ۸۵ شکرالله عطارزاده نماینده بوشهر در مجلس هفتم شورای اسلامی در اظهاراتی جنجالی از صحن مجلس مدعی شد که کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به دلیل شکست خوردن در یک رابطه عاطفی با یک جوان ایرانی الاصل قزوینی اینطور علیه ایران مواضع خصمانه اتخاذ کرده است.

به رغم تذکری که همان زمان در صحن مجلس بابت بیان چنین مطلبی به عطارزاده داده شد، او بعدتر در گفتگو با رسانه‌ها یکبار دیگر ادعای خود را تکرار کرد و اینطور بر آن صحه گذاشت: «ماجرا مربوط به ۲۰ سال پیش است؛ یکی از نمایندگان زن مجلس هفتم که زمانی در آمریکا تحصیل کرده بود محیط زندگی خانم رایس و رابطه‌اش با این جوان را می‌دانست و اطلاعات خوب و مستندی در این باره به من داد؛ از آوردن نام منبع معذورم، اما اگر این اطلاعات نادرست بودند قطعا خانم اینطور سکوت نمی‌کردند.»

سابقه تاریخی ایرانیزه کرده مسائل دیپلماتیک

ایرانیزه کردن مسائل دپیماتیک و سیاست خارجی اتفاقی نیست که از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مناسبات ایران و آمریکا اتفاق افتاده باشد؛ در تاریخ معاصر ایران این تبارشناسی مسبوق به سابقه دارد؛ دست کم در هر دو جنگ جهانی اول و دوم که ایران به ملک طلق انگلیس و متحدانش تبدیل شده بود تمایلاتی آلمان دوستانه در میان گروهی از ایرانیان رواج یافت.

محمد مسعود، روزنامه‌نگار در کتاب «گل‌هایی که در جهنم می‌رویند» که باید آن را به نوعی خودزندگی نامه او تلقی کرد؛ داستان شروع جنگ جهانی اول را اینطور از زبان پدرش نقل می‌کند: «می‌گویند پادشاه آلمان‌ها مسلمان شده و عازم سفر حج می‌شود و در بین راه وقتی می‌بیند که انگلیس‌ها چطور با مسلمانان بدرفتاری می‌کنند علیه آن‌ها اعلام جنگ می‌دهد.»

و به فاصله دو دهه بعد که با قدرت گیری نازی‌ها در آلمان، شعله‌های جنگ جهانی دوم از اروپا به دیگر نقاط جهان سرایت کرد؛ در میان آلمان دوستان ایرانی چنین اصلاحی مطرح شده بود: «ایران همان برلن است/ کرمان همان جرمن است»؛ واضح است که در پس این شعار چیزی جزء ایجاد و تقویت حس تعلق مخاطبان ایرانی نسبت به آلمان و سیاست‌هایش نبوده است.

البته یافتن چنین اصل و نسب‌هایی میان هویت ایرانی و جهان دیپلماسی چندان دور از تعجب نیست؛ کافی است نگاهی به دور و برمان بیندازیم و مروری داشته باشیم بر خلقیاتمان، اینکه تا چه اندازه حضور یک ایرانی در متن یک واقعه برایمان ارزش تلقی می‌شود؛ مثلا چطور بعد از شنیدن خبر وصلت یک ایرانی ناشناس با یک خانواده سرشناس خارجی؛ همکاری یک ایرانی دیگر فلان پژوهش معتبر حضور دارد، یا راهیابی سیاستمداری ایرانی الاصل به جرگه کابینه دولت یا مجلس قانونگذاری یک کشور دیگر قند در دلمان آب می‌شود؛ فارغ از اینکه ممکن است از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی هیچ قرابتی میانمان وجود نداشته باشد.