کد خبر: ۲۸۴۹۷۴
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۷۸۳

مرتضی آقاتهرانی و خواب‌هایی که باید به شورای نگهبان اعلام شود!/ تلاش امام جمعه نیویورک برای ورود به مجلس

خواب مرتضی آقا تهرانی در روز‌های گذشته خبرساز شد. او گفته بود خواب دیده رهبری ۷ شاخه گل به او داده است. برخی فعالان سیاسی معتقدند این حرف‌ها تنها کارایی انتخاباتی دارد.
«من دروغ نمی‌گویم الا اینکه از دهنم در برود. ما را دعوت کرده بودند امیرکلا که درباره شهدا صحبت کنیم. ظهر رسیدیم و به همسرم گفتم برنامه‌ای است که می‌خواهم مطالعه کنم، اما قبلش می‌خوابم و صدایم بزن، خواب دیدم رهبری آمدند و هفت گل رز بزرگ دست آقا بود گفتند می‌دانید چیست گفتم نه گفت: گل است که می‌خواهم جایزه به ولایتمدارترین‌ها بدهم و سومینش را به تو می‌دهم و آقا رفتند و من از خواب پریدم.»
 
این جدیدترین خواب در تاریخ سیاسی ایران است؛ خواب مرتضی آقا تهرانی. چهره‌ای که اتفاقا ۹ دی امسال نیز سخنران مسجد امام صادق بود و بسیاری اصولگرایان دوست دارند تیرماه ۹۹ او را در صندلی ریاست مجلس ببینند؛ مردی که پانزده سال است به خاطر خطبه‌های متفاوت خود علیه اصلاح طلبان و دموکراسی غربی شناخته می‌شود و اتفاقا در سخنرانی امسال هم به ریشه‌های فکری خود اشاره کرد: «اینکه بیایند در کشور شعار تساهل و تسامح را راه بیندازند این درست نیست. یادش بخیر آقای مهاجرانی بسیار تلاش کرد که این واژه‌ها را در کشور جا بیندازد، اما از کشور رفت و این واژه‌ها در کشور جا نیفتاد» و البته اشاره به انتخابات و ضرورت رای دادن به لیستی که او معرفی می‌کند «به این‌ها رای ندهیم. این‌هایی که از اول به فکر کدخدا هستند. کدخدا خر کیست؟ مسلمان که اینجور نیست؛ اینجور فکر نمی‌کند.»
 
خواب انتخاباتی آقاتهرانی البته به مذاق خود اصولگرایان هم خوش نیامد.محمد مهاجری درمطلبی نوشت:«فردی نزد حاکمی از سادات رفت و گفت دیشب در خواب جدت امام حسین را در کربلا دیدم و ایشان به من اسب و شمشیر عطا کرد و روانه میدان شدم اما با دیدن جمعیت دشمن از خواب پریدم. حاکم گفت این مرد را بگیرید. شمشیر و اسب مولایم را از او بستانید، صدضربه چوب هم به او بزنید که امام را تنها گذاشت و بجای رفتن به میدان از خواب پرید. مرد بیچاره بنای تضرع گذاشت که دروغ گفتم تا...»

مهاجری نوشته است «آقای آقاتهرانی هم بعد از اینکه گفته (من دروغ نمی گویم مگر اینکه از دهانم بپرد) ادعا کرده در خواب مقام معظم رهبری را دیده و ایشان سومین گل رز ولایتمداری را به او داده است! به گمانم اگر او را بازخواست کنند و بخواهند اولا گل رز را پس بدهد و ضمنا شش ولایتمدار دیگر غیر از خودش را معرفی کند، اعتراف خواهد کرد که این خواب هم از همان دروغ هایی است که از دهانش پریده است.

او نوشت: «دین مردم را، ولایتمداری را، انقلابیگری را و خیلی چیزهای دیگر را به تمسخر گرفتید نوش جانتان. لااقل بگذارید مردم راحت خواب ببینند آقای استاد اخلاق دولت احمدی نژاد! به دست آوردن چهارتا و نصفی رای که اینقدر بازی درآوردن نمی‌خواهد. یک خواب هم ببینید که سومین نماینده به لحاظ تعداد رای شما هستید و همان را به مسئولان اجرایی و نظارتی انتخابات اعلام کنید و تمام.»

از امام جماعت نیویورک تا دریافت گرین کارت

به گزارش رویداد۲۴ آقاتهرانی سال‌های بعد از دوم خرداد در ایران نبود مثل سایر چهره‌های تندروی جریان اصولگرا، سوژه گزارش‌های روزنامه‌های پرشمار اصلاح طلب نشده بود. او آن زمان در کنار ۱۱ نفر دیگر مثل علی فرزند مصباح یزدی، حقانی برادر شهید حقانی که مدرسه شهید حقانی قم به نام او است و چند روحانی دیگر برای تحصیل به آمریکا اعزام شدند. مدتی بعد هم آقا تهرانی امام جمعه مسجد نیویورک شد و در دل مکانی که علم مبارزه با آن را برداشته بود، پیش نماز مسلمانان شد!
 
در همان دوره آقاتهرانی آنقدر جذب آمریکا می‌شود که گرین کارت این کشور را هم می‌گیرد. قانون آمریکا می‌گوید: «یکی از قوانین دریافت گرین کارت قسم خوردن زیر پرچم آمریکا است. با این قسم، فرد متعهد می‌شود که زیر پرچم آمریکا با کشوری که برابر ایالات متحده می‌جنگد، در صورت نیاز جنگ کند.»
 
گرین کارت امام جمعه نیویورک البته در سال‌های بازگشتش به ایران برای او دردسر شد و البته او همواره پاسخ‌های متناقضی در این‌باره داده است.
 
آقاتهرانی یکبار گفته «گرین کارت آمریکا را دارد و الان باطل شده‌است و در مجموع حدود ۹ سال در آمریکا و کانادا زندگی کرده است و فعلاً رفت‌وآمدی به این کشور ندارد.» یکبار دیگر گفته به کسی ربط ندارد، گرین کارت دارد یا خیر: ««مگر دعوا سر گرین کارت هست که می‌گویند فلانی گرین‌ کارت دارد، خب! دارد می‌خواهی چه کارش کنی؟ مردم هوشیار باشید! می‌خواهند با این حرف‌ها شما را از دعوا با آمریکا منحرف کنند!»

تجربه زندگی در غرب بود که آقاتهرانی را به تاسیس حزب مشتاق کرد. با وجود اینکه مصباح یزدی سال‌های سال با تشکیل حزب و تحزب و به صورت کلی، هر نماد و نشان و اثری از دموکراسی غربی در ایران مخالف بود، اما شاگرد ریش سفید، فیلسوف نظریه‌پرداز را مجاب کرد تا پدر معنوی جبهه پایداری شود؛ حزبی که البته همیشه قصد داشته تعریف جدیدی از سیاست‌ورزی در ایران ارائه دهد و با اصولگرایان سنتی و مدرن، از قالیباف و لاریجانی تا هاشمی و روحانی، خط کشی‌های آشکار دارد.

گفتمان جبهه پایداری، گفتمان ائتلاف نیست. آن‌ها خود را بهترین گزینه در زمین و آسمان می‌دانند. چنانچه مصباح یزدی چنین تعبیری را درباره باقری لنکرانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به کار برده بود، اما بعد با رد صلاحیت لنکرانی، آن‌ها ناچار به عقب نشینی از گفتمان خود شدند. «وقتی به اجماع رسیدیم، موضوع را به استاد گفتیم. گفتند نتیجه را مکتوب کنید. نتیجه اجماع را نوشتیم و امضا کردیم و آیت الله مصباح گفت حالا که جمعی از متخصصان به این نتیجه رسیدید، من آن را اعلام می‌کنم. جالب است ما در مورد او از شورای نگهبان هم نظر گرفته بودیم و گفته بودند لنکرانی مشکلی ندارد، ولی یکدفعه گفتند این فرد مشکل دارد. ما خیلی زود‌تر شروع کرده بودیم، ولی به این مشکل برخوردیم.»

البته آقاتهرانی نیز به عنوان رهبر حقیقی جریان پایداری، سعی کرد بعد از رد صلاحیت لنکرانی، همه چیز را عادی جلوه دهد و از اعضای این حزب خواست تا از نامزدی سعید جلیلی حمایت کنند و در این سال‌ها هرگز نقدی به عملکرد شورای نگهبان نداشته است.
 
در آستانه انتخابات مجلس یازدهم همچنان باید منتظر مواضع خاص و البته خواب‌های عجیب‌تر باشیم. مواضعی مانند گفتن این جمله که «۸۸ فقیه در مجلس خبرگان داریم که برای انقلاب یک رهبر انتخاب کرده‌اند؛ مگر می‌توانیم بگوییم از آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله مهدوی کنی و آیت الله جنتی اسلام‌شناس‌تر داریم؟» و خواب‌هایی مشابه «گل گرفتن از دست رهبری»